زندگی لحظه ی بودن است ،
زندگی یک گل سرخ ،
رویشی تازه ،
بهاری پر بار،
بعد آن یک خواب ناز .
زندگی غنچه بودن ،
گل شدن ،
پر پر شدن .
زندگی شیرین مثل قند ،
تلخیش مانند پند .
زندگی دریای امید ،
کوهی از صبر .
زندگی آمدن است ،
لحظه ای زیر سایه سرو ماندن است .
حسی غریب،
اینک تو را لمس می کنم ،
با همین شیارهای کوچک دستانم ،
و سینه ام پر از هوای تو ،
و هر نفسم به امید رسیدن تو ،
ای تازه ترین
با همین چشم های خیش خورده ،
به استقبالت آمده ام تا نسیم و سحر برگ تازه ای زنند
زیباترین منی
در وصف آینه وار ها جا مانده اند
و خوب می دانم صبح حشر نزدیک است .
و تو…
باور نداری .
و اما وصف دل من
شکسته تر از آیینه های شهر شماست
ولی
هنوز نگاهم