سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از نافرمانى خدا در نهانها بپرهیزید چه آن که بیننده است هم او داورى کننده است . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :140
کل بازدید :164359
تعداد کل یاداشته ها : 165
103/9/6
12:18 ص
آهو خیلی خوشگل بود . یک روز یک پری سراغش اومد و بهش گفت: آهو جون!دوست داری شوهرت چه جور موجودی باشه؟
 
 آهو گفت: یه مرد خونسرد و خشن و زحمتکش.
 
 پری آرزوی آهو رو برآورده کرد و آهو با یک الاغ ازدواج کرد.
 
 شش ماه بعد آهو و الاغ برای طلاق سراغ حاکم جنگل رفتند.
 
 حاکم پرسید : علت طلاق؟
 
 آهو گفت: توافق اخلاقی نداریم, این خیلی خره.
 
 
 حاکم پرسید:دیگه چی؟
 
 آهو گفت: شوخی سرش نمیشه, تا براش عشوه میام جفتک می اندازه.
 
 
 حاکم پرسید:دیگه چی؟
 
 آهو گفت: آبروم پیش همه رفته , همه میگن شوهرم حماله.
 
 
 حاکم پرسید:دیگه چی؟
 
 آهو گفت: مشکل مسکن دارم , خونه ام عین طویله است.
 
 
 حاکم پرسید:دیگه چی؟
 
 آهو گفت: اعصابم را خورد کرده , هر چی ازش می پرسم مثل خر بهم نگاه می کنه.
 
 
 حاکم پرسید:دیگه چی؟
 
 آهو گفت: تا بهش یه چیز می گم صداش رو بلند می کنه و عرعر می کنه.
 
 
 حاکم پرسید:دیگه چی؟
 
 آهو گفت: از من خوشش نمی آد, همه اش میگه لاغر مردنی , تو مثل مانکن ها می مونی.
 
 
 حاکم رو به الاغ کرد و گفت: آیا همسرت راست میگه؟
 
 الاغ گفت: آره.
 
 
 حاکم گفت: چرا این کارها رو می کنی ؟
 
 الاغ گفت: واسه اینکه من خرم.
 
 حاکم فکری کرد و گفت: خب خره دیگه چی کارش میشه کرد.
 
 
 نتیجه گیری اخلاقی: در انتخاب همسر دقت کنید.
 
 نتیجه گیری عاشقانه : مواظب باشید وقتی عاشق موجودی می شوید عشق چشم هایتان را کور نکند.