[ و گفته‏اند که در روزگار خلافت عمر بن خطاب از زیور کعبه و فراوانى آن نزد وى سخن رفت ، گروهى گفتند اگر آن را به فروش رسانى و به بهایش سپاه مسلمانان را آماده گردانى ثوابش بیشتر است . کعبه را چه نیاز به زیور است ؟ عمر قصد چنین کار کرد و از امیر المؤمنین پرسید ، فرمود : ] [ قرآن بر پیامبر ( ص ) نازل گردید و مالها چهار قسم بود : مالهاى مسلمانان که آن را به سهم هر یک میان میراث بران قسمت نمود . و غنیمت جنگى که آن را بر مستحقانش توزیع فرمود . و خمس که آن را در جایى که باید نهاد . و صدقات که خدا آن را در مصرفهاى معین قرار داد . در آن روز کعبه زیور داشت و خدا آن را بدان حال که بود گذاشت . آن را از روى فراموشى رها ننمود و جایش بر خدا پوشیده نبود . تو نیز آن را در جایى بنه که خدا و پیامبر او مقرر فرمود . [ عمر گفت اگر تو نبودى رسوا مى‏شدیم و زیور را به حال خود گذارد . ] [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :9
بازدید دیروز :32
کل بازدید :165148
تعداد کل یاداشته ها : 165
03/12/3
2:1 ع


به نظاره آسمان رفته بودم ؛

گرم تماشا و غرق در این دریای سبز معلقی که بر آن ،

مرغان الماس پر

ستارگان زیبا و خاموش ،

تک تک از غیب سر می زنند و دسته دسته

به بازی افسون کاری شنا می کنند .

آن شب نیز ماه با تلالؤ پر شکوهش

که تنها لبخند نوازشی است

که طبیعت بر چهره ی نفرین شدگان کویر می نوازد ،

از راه رسید و گل های الماس شکفتند

و قندیل زیبای پروین - که هر شب ،

دست ناپیدای الهه ای آن را از گوشه ی آسمان ،

آرام آرام به گوشه ای دیگر می برد - سر زد .

و آن جاده ی روشن و خیال انگیزی که

گویی یک راست به ابدیت می پیوندد !

دکتر علی شریعتی