سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] کارها چنان رام تقدیر است که گاه مرگ در تدبیر است . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :7
بازدید دیروز :8
کل بازدید :162688
تعداد کل یاداشته ها : 165
103/2/18
9:16 ع

هر دو ساکت بودیم ، هر یک منتظر دیگری تا سخن بگوید ، اما در میان دو روح ، تنها وسیله فهمیدن کلام نیست . هجاهایی که از لب ها و دهان ها می آیند نیستند که دل ها را به هم نزدیک می کنند .
چیزی بزرگتر و خالص تر از آنچه زبان اظهار می کند نیز وجود دارد . سکوت روح های ما را روشن می کند ، در گوش دل هامان نجوا می کند و آن ها را با هم مانوس می سازد . سکوت از خود جدامان می کند ، ما را در سپر جان گردش می دهد و به ملکوت نزدیکتر می سازد . سکوت ، این احساس را در ما بر می انگیزد که کالبد ما چیزی جز زندان روح نیست و دنیا ، صرفا تبعید گاه جان است .



  
  

یک شرکت ژاپنی بالشتی درست کرده شبیه پای خانمی که زانو زده ، برای آقایانی که مجرد و بین 20 تا 30 سال سن دارند و بد خواب می باشند .


84/1/9::: 11:14 ص
نظر()
  
  
خوشا به حال آنان که از مال فارغند ، زیرا که وارسته اند .
 خوشا به حال آنان که درد خویش را به یاد دارند ، و در آن سرمستی خویش را می جویند .
 خوشا به حال آنان که گرسنه حقیقت و زیباییند ، زیرا گرسنگیشان نان می آورد ، وتشنگیشان آب گوارا .
 خوشا به حال آنان که مهربانند ، زیرا با همان مهربانی خویش تسلا می یابند .
 خوشا به حال آنان که دلی پاک دارند ، زیرا با خدا یگانه می شوند .
 خوشا به حال بخشایندگان ، زیرا بخشش را نصیب می برند .
 خوشا به حال صلح دهندگان ، زیرا روحشان بر فراز جنگ ساکن می شود ، و خود زمین بایر را گلستان می کنند .
 خوشا به حال آنان که تعقیب می شوند ، زیرا باد پا می شوند و بال و پر در می آورند .

84/1/7::: 2:46 ع
نظر()
  
  

برخی از شما می گویید : شادمانی برتر از اندوه است . دیگران می گویند : نه اندوه برتر است .
اما من به شما می گویم که این دو از یکدیگر جدا نیستند .
آن ها با هم می آیند ، و هنگامی که یکی از آن ها تنها با شما سر سفره تان می نشیند ، یادتان باشد که آن دیگری بر بسترتان خفته است .


  
  
ای دوست غمگین من ، اگر می توانستی ببینی که بخت بد که شکست تو در زندگیت بوده ، همان نیرویی است که قلبت را روشن می کند ، روحت را از مغاک تمسخر بیرون می آورد و تا عرش احترام بالا می برد ، آنگاه رضا به داده می دادی و آن را میسر می دانستی که تعلیمت می دهد و آگاهت می کند .
  
  

بعضی ها می اندیشند که کار هنر صرفا تقلید از طبیعت است . اما طبیعت بسیار بزرگتر و ظریفتر از آن است که بتوان از آن تقلید موفقیت آمیزی کرد . هیچ هنرمندی هرگز نمی تواند حتی کوچکترین دیده های استثنایی و معجزات طبیعت را در اثر خویش بازنمایی کند . از این گذشته ، در تقلید از طبیعت چه حسنی وجود دارد ، هنگامی که طبیعت ، آغوش خود را به روی همگان گشوده و در دسترس همه کسانی است که می بینند و می شنوند ؟ کار هنری بیشتر فهم طبیعت و آشکار ساختن معناهای آن برای کسانی است که قادر به فهم آن ها نیستند . انتقال روح درخت است ، نه تولید چیزی کاملا شبیه درخت . آشکار ساختن ضمیر دریاست ، نه ترسیم موج های کف آلود بی شمار یا آب های آبی رنگ فراوان . رسالت هنر ، بیرون کشیدن ناشناخته هاست از دل آشنا ترین چیز ها .


  
  
<      1   2   3